مدیریت فروش فرآیند رهبری و هدایت یک تیم فروش برای دستیابی به اهداف فروش است. به طور کلی وظایف مدیر فروش شامل ایجاد استراتژیها، تعیین اهداف و ارائه راهنمایی برای اعضای تیم فروش جهت کمک به آنها برای رسیدن به این اهداف است. مدیریت فروش برای هر شرکتی که میخواهد درآمد خود را افزایش دهد و با جلب مشتریان بر تعداد آنها بیفزاید ضروری است.
مدیر فروش کسی است که مستقیماً یک تیم فروش را استخدام، نظارت و پشتیبانی میکند. مدیران فروش موثر دارای مهارتهای رهبری، ارتباطی و تحلیلی استثنایی و همچنین درک عمیقی از صنعت خود هستند. امروزه توانایی انعطاف پذیر بودن نیز در محیط که با وجود تکنولوژی پیشرفته مدام در حال تغییر است، بسیار کمک کننده خواهد بود.
مدیریت فروش با ایجاد یک برنامه فروش شروع میشود که تمام مراحل لازم برای دستیابی به یک هدف مالی را مشخص میکند. این برنامه با استخدام اعضای تیم فروش واجد شرایط و ارائه آموزشهای لازم و نیز ابزار و پشتیبانی مستمر، برای اطمینان از موفقیت آنها ادامه مییابد.
مدیریت فروش همچنین شامل تجزیه و تحلیل دادههای فروش برای شناسایی روندها و زمینههای بهبود و همچنین همکاری با سایر بخشها برای اطمینان از تجربه مثبت مشتری است. در نهایت، مدیریت فروش نقش مؤثری در افزایش درآمد که با موفقیت کلی شرکت مرتبط است، دارد.
پس از دانستن اینکه مدیریت فروش چیست به این سؤال پاسخ دهید که آیا می توانید روز خود را بدون داشتن هیچ برنامه درست و دقیقی تصور کنید؟ نه، این کار را برای همه سخت میکند. با این حال، زمانی که روز شما به خوبی برنامهریزی شده باشد، میتوانید به دستاوردهای بیشتری برسید.
در غیر این صورت همه چیز به هم میریزد. به همین دلیل داشتن یک برنامه دقیق تنظیم شده از سمت مدیریت فروش بسیار مهم است. علاوه بر این هرچه اهداف شما دقیقتر باشد، شما به تحقق آنها نزدیکتر خواهید بود.
مدیریت فروش در واقع به فروشنده کمک میکند که به درک بهتری از بازار و نیازهای مشتری برسد و با اتکا به آن اهداف خود را تعیین کند. داشتن یک برنامه دقیق بروز مشکلات و موقعیتهای تنشزا را به حداقل میرساند، کار فروشنده را به مراتب راحتتر و به همین میزان فروش و در پی آن درآمد را افزایش میدهد.
مدیریت کارایی و اثربخشی را افزایش میدهد که خود باعث رسیدن به اهداف در کمترین زمان ممکن و افزایش رضایت مشتری خواهد بود، در ایجاد همکاری و همسویی بیشتر میان کارکنان تأثیر خواهد داشت و احتمال بهرهوری تیم را به نحو چشمگیری افزایش میدهد ، با به کار بستن تاکتیکها و استراتژیهای مناسب به جذب مشتری و انجام معاملات موفق کمک میکند.
در کل، یک فرآیند فروش با مدیریت خوب به خودی خود یک سرمایهگذاری است، زیرا تیمهای فروش را قادر میسازد تا زمان و تلاش خود را به صورت استراتژیک تخصیص دهند و در نتیجه بازده سرمایهگذاری قابل توجهتری در طول زمان به همراه داشته باشند. اگر آماده انجام این سرمایهگذاری هستید مراحل زیر را انجام دهید.
با بررسی تمام جنبههای فرآیند فروش فعلی خود شروع کنید. مراحل مختلفی که یک مشتری بالقوه طی میکند، روشهای مورد استفاده برای جذب و تبدیل مشتریان بالقوه و ابزارها و فناوریهای موجود را شناسایی کنید.
این مرحله همچنین شامل جمعآوری دادههایی درباره نحوه عملکرد تیم شما در حال حاضر است؛ از جمله ردیابی نرخ تبدیل، طول چرخه فروش و بازخورد مشتری.
مراحل مختلفی را که یک مشتری در پروسه فروش شما طی میکند، به وضوح تعریف کنید. مراحل متداول شامل جذب مشتری، شناخت ویژگیها و نیازهای او، تأیید یا رد صلاحیت، ایجاد فرصت، پیشنهاد/ نرخگذاری، مذاکره و بسته شدن قرارداد است. داشتن مراحل مجزای فرایند فروش به ردیابی و مدیریت موثر مشتریها کمک میکند.
فعالیتهای فروش خود را متناسب با هر مرحله فرایند فروش تنظیم کنید. به عنوان مثال، مشتریهای اولیه ممکن است به محتوای آموزشی نیاز داشته باشند، در حالی که مشتریها در مرحله مذاکره نیاز به پیشنهادهای شخصی دارند. اطمینان حاصل کنید که تیم فروش شما متوجه است که کدام فعالیت برای هر مرحله مناسب است.
اهداف مشخص و قابل ارزیابی را به دقت تعیین کنید و در نظر داشته باشید که با اهداف تجاری شما همسو باشند. این اهداف میتوانند با کسب درآمد، سهم بازار، جذب مشتری یا هر معیار مرتبط دیگری در رابطه باشند.
در کنار اهداف خود، شاخصهای کلیدی عملکرد را که به شما امکان میدهد به ردیابی پیشرفت بپردازید، تعریف کنید.
داشتن ارتباط موثر در این مرحله حیاتی است. با تیم فروش، مدیران و سایر ذینفعان مربوطه درگیر شوید. دلایل تغییراتی که در حال اجرای آن هستید و مزایای مورد انتظار را توضیح دهید. به هر گونه نگرانی رسیدگی کنید و مطمئن شوید که همه به فرآیند جدید متعهد هستند.
اجرای فرآیند جدید را به تدریج شروع کنید. شما نمیخواهید تیم خود را تحت نظر بگیرید و آنها را دست پاچه کنید. فرآیند را در حین اجرای آن بسنجید و به جمعآوری دادههایی برای اثبات و ارزیابی اثربخشی فرآیند خود بپردازید.
دادهها را با پیشبینیهای خود مقایسه کنید. برای بهینهسازی عملکرد و پر کردن شکاف بین نتایج و انتظارات، در صورت نیاز، تغییرات و اصلاحات لازم را انجام دهید.
بازار یا پایگاه مشتری خود را به مناطقی برای نمایندگان فروش خود تقسیم کنید. این امر پوشش کارآمد و تمرکز بر مناطق خاص یا بخشهای پر مشتری را تضمین میکند.
تقسیم منطقه فروش مستلزم برنامهریزی و بررسی دقیق است. مراحلی وجود دارند که به شما در انجام این فرآیند کمک میکنند:
از دادههای قبلی و شاخصهای کلیدی عملکرد فعلی برای ایجاد پیشبینیهای دقیق فروش استفاده کنید. این فرآیند پیشبینی به تخصیص منابع، بودجهبندی و تعیین اهداف واقعی برای تیم فروش شما کمک میکند. به طور منظم پیشبینیها را بر اساس عملکرد واقعی بازبینی و تنظیم کنید.
به طور مستمر بر شاخصها و معیارهای مربوط به فعالیت مانند تعداد تماسهای برقرار شده، ایمیلهای ارسال شده، جلسات برنامهریزی شده و پیشنهادات ارائه شده ، نظارت داشته باشید. این معیارها بینشهایی را در مورد بهرهوری فردی و تیمی ارائه میدهند. از آنها برای شناسایی زمینههای بهبود عملکرد و تخصیص موثر منابع استفاده کنید.
روی برنامههای آموزشی و توسعه مستمر تیم فروش خود سرمایه گذاری کنید. این امر باید طیف گستردهای از مهارتها، از جمله ارتباطات، مذاکره، رسیدگی به اعتراض و شناخت محصول را پوشش دهد. فرهنگ بهبود مستمر را تشویق کنید و فرصتهایی را برای افزایش مهارت از طریق کارگاهها، مربیگری و منابع آنلاین فراهم کنید.
حال که با مهمترین اصول مدیریت فروش آشنا شدیم ممکن است این پرسش مطرح شود که تفاوت مدیریت بازاریابی و مدیریت فروش چیست. برخی از مهمترین تفاوتها میان این دو عنوان شغلی عبارتند از:
مدیریت فروش عمدتاً با مدیریت عملیات فروش سازمان سر و کار دارد و به فروش واقعی محصول یا خدمات مربوط میشود. طیف وسیعی از فعالیتهایی مانند استخدام و آموزش پرسنل فروش، رسیدن به اهداف فروش، تهیه گزارشهای فروش و غیره در حیطه وظایف آن است. از سوی دیگر، مدیریت بازاریابی، برند میسازد. بازار را از محصولات یا خدمات موجود آگاه میکند. از منابع و فعالیتهای بازاریابی برای ایجاد تقاضا استفاده میکند.
مدیریت بازاریابی نیازهای افراد را شناسایی میکند و با ارائه محصولات/ خدمات مورد نیاز، آنها را برآورده میسازد. مدیریت فروش به ترغیب مشتریان به خرید کالاها/ خدمات ارائه شده توجه دارد.
مدیریت بازاریابی بر نیازهای بازار تمرکز دارد در حالی که مدیریت فروش در درجه اول با نیازهای سازمان سر و کار دارد.
مدیریت فروش به محصول و جریان محصول به سمت مشتری مرتبط است. مدیریت بازاریابی شامل کلیه فعالیتهایی است که این جریان را تسهیل میکند؛ مانند تبلیغات، میزان فروش، تحقیق، رضایت مشتری، خدمات پس از فروش و غیره.
مدیریت بازاریابی به دنبال شناسایی نیازهای مشتری برای ایجاد محصولاتی متناسب با آن نیازها است. هدف مدیریت فروش تبدیل کسانی که در بازار پرسه میزنند به خریداران است.
حال که مشخص شده است اهمیت مدیریت فروش چیست و تا چه اندازه در تحقق اهداف سازمان نقش دارد باید بدانید که امروزه تمامی سازمانها و کسب و کارها ناگزیر از استخدام این افراد هستند، زیرا پویای بسیار بازار نیاز به افراد متخصصی دارد که آن را به خوبی بشناسد و بر اساس این شناخت اهداف مجموعه را مشخص کنند و از تحقق آنها مطمئن شوند.
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که فکر میکنید توانایی انجام چنین کاری دارید باید به فکر افزایش اطلاعات خود باشید؛ میتوانید تحصیل در این زمینه را شروع کنید یا با شرکت در یک دوره آموزش مدیریت فروش معتبر یادگیری را شروع کنید و پس از آن با کسب تجربه در این زمینه به یک مدیر فروش موفق تبدیل شوید.